وقتی الگوهای مختلف رفتاری در خانه با هم نمیسازند؛ راهکارهای مدل دیسک برای آرامش در خانواده
- partedu

- Sep 27
- 8 min read

آیا تا به حال پیش آمده در خانه احساس کنید زبان هم را نمیفهمید؟ این حس ممکن است در مواقعی که اعضای خانواده به دنبال اهداف و خواستههای متفاوتی هستند، به وجود بیاید. یکی میخواهد تصمیم بگیرد و به سمت آیندهای روشنتر حرکت کند، در حالی که دیگری میخواهد گفتگو کند و احساسات و افکار خود را با دیگران در میان بگذارد. در این میان، یکی ممکن است دنبال آرامش و سکوت باشد تا بتواند در فضایی آرام به تفکر بپردازد، در حالی که دیگری به دنبال هیجان و فعالیت است و تمایل دارد تا با انرژی و شوق بیشتری به زندگی بپردازد. این تضاد در نیازها و خواستهها میتواند منجر به بروز سوءتفاهمها و تنشهایی در روابط خانوادگی شود. شاید مشکل از "محبت کم یا تفاوت فرهنگی" نباشد؛ بلکه ریشه در چیزی عمیقتر دارد: "الگوهای رفتاری متفاوت". هر فردی با توجه به تجربیات زندگی، تربیت خانوادگی، و محیط اجتماعی خود، الگوهای رفتاری خاصی را شکل میدهد که بر نحوه تعامل او با دیگران تأثیر میگذارد. این الگوها میتوانند شامل شیوههای ارتباطی، نحوه ابراز احساسات، و حتی روشهای حل مسائل باشند. به عنوان مثال، فردی که در یک خانوادهای با ارتباطات باز و صریح بزرگ شده است، ممکن است انتظار داشته باشد که دیگران نیز به همین شکل با او صحبت کنند، در حالی که فرد دیگری که در محیطی با ارتباطات غیرمستقیم و کنایهآمیز پرورش یافته، ممکن است از ابراز احساسات خودداری کند و به دنبال نشانهها و سیگنالهای غیرکلامی باشد. این تفاوتها در الگوهای رفتاری میتواند به ایجاد فاصلههای عاطفی و عدم درک متقابل منجر شود. به همین دلیل، درک و شناخت این الگوها و تلاش برای ایجاد یک فضای ارتباطی سالم و مؤثر میتواند به بهبود روابط خانوادگی کمک کند. با ایجاد فضایی برای گفتگو و تبادل نظر، اعضای خانواده میتوانند به یکدیگر نزدیکتر شوند و به درک بهتری از نیازها و خواستههای یکدیگر برسند. در نهایت، این فرآیند میتواند به ایجاد یک محیط خانوادگی سالم و پربار منجر شود که در آن هر فرد احساس ارزشمندی و درک میکند.
مدل دیسک (DISC) یکی از دقیقترین ابزارها برای شناخت این تفاوتهاست. هر فرد با الگویی خاص از رفتار، تصمیمگیری و واکنشها وارد روابط خانوادگی میشود. وقتی این الگوها با هم همسو نباشند، تعارض و سوءتفاهم طبیعی است. اما خبر خوب این است که با درک همین تفاوتها میتوان از تعارض، پلی بهسوی تفاهم ساخت.
۱. تعارض، نشانه بیمحبتی نیست؛ نشانه تفاوت است
بسیاری از والدین یا همسران وقتی با رفتار متفاوتی روبهرو میشوند، آن را مقاومت یا بیاحترامی تعبیر میکنند. این قضاوتها معمولاً ناشی از عدم درک صحیح از نیازها و احساسات دیگران است. در واقع، این نوع تفکر میتواند منجر به ایجاد تنش و سوءتفاهم در روابط خانوادگی یا زناشویی شود. به عنوان مثال، وقتی یک والد با رفتار خاصی از سوی فرزندش روبرو میشود، ممکن است به سرعت به این نتیجه برسد که فرزندش به او احترام نمیگذارد یا در برابر او ایستادگی میکند.
مثلاً پدری ممکن است بگوید: «چرا بچهام اینقدر کند و مردده؟» این سوال ممکن است از ناامیدی و نگرانی ناشی شود، اما در واقع ممکن است فرزند او در حال تلاش برای پردازش اطلاعات و احساسات خود باشد. او ممکن است به دلیل فشارهای محیطی یا احساس عدم امنیت، نیاز داشته باشد که در یک فضای آرام و امن تصمیم بگیرد، نه زیر فشار و استرس ناشی از انتظارات والدین. این امر میتواند به ویژه در مواقعی که فرزند در حال مواجهه با انتخابهای دشوار یا احساسات پیچیده است، مشهود باشد.
شناخت تیپ رفتاری یعنی: بهجای قضاوت، "درک کنیم." این مفهوم به ما کمک میکند تا به جای واکنشهای فوری و منفی، به رفتارهای دیگران با دیدی بازتر و همدلانهتر نگاه کنیم. با درک تیپهای مختلف رفتاری، میتوانیم نیازها و احساسات دیگران را بهتر بشناسیم و با آنها ارتباط برقرار کنیم. این نوع درک نه تنها به بهبود روابط خانوادگی و زناشویی کمک میکند، بلکه میتواند منجر به افزایش همدلی و همفکری در محیطهای اجتماعی و کاری نیز شود. در نتیجه، یادگیری نحوه شناخت و درک رفتارهای مختلف میتواند به ما کمک کند تا نه تنها بهتر با دیگران ارتباط برقرار کنیم، بلکه خود را نیز در موقعیتهای مختلف بهتر مدیریت نماییم.
۲. قانون طلایی دیسک در خانه: با زبان او سخن بگو
در ارتباطات خانوادگی، "درست گفتن" کافی نیست؛ باید "درست شنیده شدن" را هم بلد باشیم. این نکته به ویژه در خانوادهها که محیطی پر از احساسات و روابط عمیق است، از اهمیت بالایی برخوردار است. در واقع، ارتباط مؤثر مستلزم آن است که نه تنها پیام ما به درستی منتقل شود، بلکه طرف مقابل نیز آن را به درستی درک کند. این دو جنبه، یعنی بیان صحیح و فهم صحیح، در کنار هم میتوانند به تقویت روابط خانوادگی کمک کنند و از بروز سوءتفاهمها جلوگیری کنند.
برای این کار، لازم است زبان رفتاری هر تیپ شخصیتی را یاد بگیریم و بدانیم که هر فردی میتواند به شیوهای متفاوت به ارتباطات پاسخ دهد. در این راستا، شناخت و درک نیازها و ویژگیهای شخصیتی دیگران میتواند کلید موفقیت در برقراری ارتباط مؤثر باشد:
- با افراد قاطع و نتیجهمحور، شفاف و مستقیم باشید. این افراد معمولاً به دنبال نتایج سریع و مؤثر هستند و برایشان مهم است که به وضوح بدانند چه انتظاراتی از آنها میرود. به آنها اختیار بدهید و اجازه دهید احساس کنند که در فرآیند تصمیمگیری مشارکت دارند. این کار نه تنها به تقویت اعتماد به نفس آنها کمک میکند، بلکه باعث میشود که احساس کنند نظرات و خواستههایشان مورد توجه قرار گرفته است.
- با افراد اجتماعی و احساسی، با انرژی و محبت حرف بزنید. این افراد به ارتباطات عاطفی و اجتماعی اهمیت میدهند و معمولاً از تعاملات مثبت و تشویقهای مداوم لذت میبرند. از تشویق غافل نشوید و سعی کنید در مکالمات خود از زبان بدن مثبت استفاده کنید. این کار میتواند به ایجاد فضایی دوستانه و صمیمی کمک کند که در آن افراد احساس راحتی کنند و بتوانند به راحتی احساسات و نظرات خود را بیان کنند.
- با افراد آرام و وفادار، مطمئن و مهربان باشید. این افراد به زمان و ثبات نیاز دارند و معمولاً در روابط خود به دنبال امنیت و اطمینان هستند. برای برقراری ارتباط مؤثر با این گروه، باید با آرامش و صبوری با آنها صحبت کنید و به آنها زمان بدهید تا احساسات و نظرات خود را به اشتراک بگذارند. این نوع ارتباط میتواند به تقویت پیوندهای عاطفی و ایجاد حس وفاداری در خانواده کمک کند.
- با افراد دقیق و منطقی، بر پایهی دلیل و نظم صحبت کنید. این افراد معمولاً به تحلیل و تفکر منطقی علاقهمند هستند و برایشان مهم است که در مکالمات، دلایل و شواهد منطقی ارائه شود. بنابراین، هنگام صحبت با آنها، سعی کنید از اطلاعات دقیق و مستند استفاده کنید و به آنها نشان دهید که نظرات شما بر اساس تفکر منطقی و تحلیلهای دقیق استوار است.
وقتی هر کس زبان رفتاری دیگری را بلد باشد، سوءتفاهمها کم و محبتها واقعیتر میشوند. این شناخت و درک متقابل میتواند به تقویت روابط خانوادگی کمک کند و باعث شود که هر فرد احساس کند که در خانوادهاش مورد احترام و توجه قرار دارد. در نهایت، این نوع ارتباطات میتواند به ایجاد یک محیط سالم و مثبت در خانواده منجر شود که در آن همه اعضا بتوانند به راحتی احساسات و نظرات خود را بیان کنند و از یکدیگر حمایت کنند.
۳. تعادل بین تفاوتها، رمز آرامش خانوادگی است
در خانوادهها معمولاً ترکیبی از چند تیپ شخصیتی وجود دارد که هر یک از این تیپها ویژگیها و خصوصیات خاص خود را دارند. برای مثال، همسری که به نظم و برنامهریزی اهمیت میدهد، ممکن است به جنبههای ساختاری زندگی توجه بیشتری داشته باشد و به دنبال ایجاد یک روال منظم و قابل پیشبینی باشد. این فرد ممکن است به جزئیات و زمانبندیها دقت کند و در تلاش باشد تا همه چیز به درستی و به موقع انجام شود. در مقابل، همسری که به احساسات و ارتباطات اهمیت میدهد، ممکن است بیشتر به جنبههای عاطفی و انسانی زندگی توجه کند و به برقراری ارتباطات عمیق و معنادار با دیگران اهمیت دهد. این فرد ممکن است به احساسات همسرش و نیازهای عاطفی او حساس باشد و تلاش کند تا محیطی گرم و صمیمی در خانواده ایجاد کند.
با این حال، این دو تیپ شخصیتی ممکن است در برخی مواقع احساس ناسازگاری کنند. برای مثال، همسر منظم ممکن است از بینظمی و عدم برنامهریزی همسر خود ناراحت شود و در عوض همسر احساسی ممکن است از دقت و سختگیری همسر منظم احساس خستگی کند. اما اگر هر دو نفر بتوانند درک کنند که در واقع "نقش مکمل" یکدیگر را ایفا میکنند، این اختلافات میتواند به نقطه قوت تبدیل شود. به این معنا که هر یک از آنها میتواند از ویژگیهای مثبت دیگری بهرهمند شود و از این طریق زندگی مشترک خود را غنیتر کند.
دقیق بودن یکی از آنها میتواند جلوی اشتباهات و ناهماهنگیهای دیگری را بگیرد و به او کمک کند تا به اهداف خود برسد. در عین حال، شور و خلاقیت همسر دیگر میتواند زندگی را برای همسر منظم زنده و شاد کند و به او یادآوری کند که زندگی فقط به برنامهریزی و نظم محدود نمیشود، بلکه باید از لحظات لذت برد و به احساسات و تجربههای جدید توجه کرد. این تعامل میان دو تیپ شخصیتی مختلف میتواند به ایجاد یک خانوادهای متعادل و شاداب منجر شود که در آن هر یک از اعضا نه تنها به رشد و پیشرفت خود بپردازند، بلکه به یکدیگر نیز کمک کنند تا به بهترین نسخه از خود تبدیل شوند.
۴. راهکارهای عملی برای آرامش در خانه
الف. 🧭 نقشه رفتاری خانوادهتان را بشناسید.
یک تست دیسک را توسط یک متخصص انجام دهید تا بدانید هر عضو خانواده چه الگویی دارد.
ب. 🗣️ جلسه گفتوگوی رفتاری برگزار کنید.
بنشینید و درباره سبکهای رفتاریتان با هم صحبت کنید. بدون قضاوت، فقط با هدف درک متقابل.
ج. ⏸️ در زمان تعارض، مکث کنید.
به جای واکنش سریع، بپرسید: "او الان از چه الگویی رفتار میکند؟ من چطور میتوانم به زبان او پاسخ دهم؟"
د. قدردانی هدفمند انجام دهید.
هر الگو از نوع خاصی از قدردانی لذت میبرد.
- نتیجهمحورها: تحسین بابت موفقیت
- اجتماعیها: تحسین در جمع
- آرامها: تشکر صادقانه و شخصی
- دقیقها: قدردانی از نظم و دقت
ه. 🤝نقشها را متناسب با الگوها بسپارید.
به عنوان مثال، اگر فرزند شما اجتماعی است، مسئولیتهای هنری و گروهی برایش جذابتر است؛
اگر دقیق است، کارهای تحلیلی و منظم به او بسپارید.
۵. عشق یعنی پذیرش در تفاوت
خانواده سالم، خانوادهای نیست که همه اعضای آن شبیه هم باشند و در یک راستا حرکت کنند؛ بلکه خانوادهای است که تفاوتها را به خوبی میشناسد، آنها را میپذیرد و در جهت رشد و پیشرفت خود از این تفاوتها بهرهبرداری میکند. این نوع خانوادهها به اعضای خود این امکان را میدهند که شخصیتهای منحصر به فرد خود را ابراز کنند و در عین حال، از تنوع موجود در خانواده برای تقویت روابط و ایجاد محیطی حمایتی و پر از عشق استفاده کنند. در چنین خانوادههایی، هر فرد به عنوان یک جزء ارزشمند از کل خانواده شناخته میشود و این امر باعث میشود که اعضا احساس امنیت و ارزشمندی کنند. همچنین، در این خانوادهها، گفتگو و ارتباطات سالم به عنوان ابزاری برای حل اختلافات و درک بهتر یکدیگر مورد استفاده قرار میگیرد.
در نهایت، مدل دیسک تنها ابزاری برای شناخت شخصیتها و رفتارهای افراد نیست؛ بلکه این مدل به عنوان راهی برای "محبت کردن آگاهانه" شناخته میشود. این نوع محبت، محبتی است که به فرد این امکان را میدهد تا بداند چگونه با "او"، یعنی فرد دیگر، به زبان خودش صحبت کند و نیازهای عاطفی و روانی او را درک کند. در واقع، این مدل به ما کمک میکند تا با شناخت بهتر از خود و دیگران، روابط عمیقتری برقرار کنیم و از احساسات و نیازهای یکدیگر آگاه شویم. با این رویکرد، ما میتوانیم به طور مؤثرتری در زندگی خانوادگی و اجتماعی خود عمل کنیم و با دیگران ارتباط برقرار کنیم. این نوع ارتباطات نه تنها به تقویت روابط خانوادگی کمک میکند، بلکه به ما یادآوری میکند که هر فردی با ویژگیها و نیازهای خاص خود، میتواند به غنای خانواده و جامعه کمک کند.




Comments